{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
كهنه دلي دارم در دستانت،همين دل شد اسير چشمانت،عشقت همچون شمعي سوزناك،آتش ميزند بر تن اين عاشق بي تاب
دوستت خواهم داشت درسكوت،كه مبادا در صدايم توقعي باشدكه خاطرت رابيازارد
برايم سيگاري آتش بزن ؛ ميان لب هايم بگذار ، و دور شو . . . پر از باروتم ! .
تقویم روزهایم شکسته و گم است بی تو چه فرقی میکند امروز چندم است...
نظريه ي جديد: يادكردن رفقاگناهي ست بزرگ! خوشم مياد اهل گناه نيستي
بعد از گرفتن دست هایت، تمام دنیا را لمس خواهم کرد تا عشق به همه سرایت کند ...
بهترينم گر دل سپردن به تو يك خطاست به تكرار باران خطا ميكنم
آنكه چشمان تو را اين همه زيبا كرد كاش از روز ازل فكر دل ما را ميكرد يا نميداد به تو اين همه زيبايى را يا مرا در غم عشق تو شكيبا ميكرد
شيرين تر از عسلي . شورتر از نمكي . قرمز تر از خوني. عزيز تر از جوني.
بسترم صدف خالی یک تنهایی است و تو چون مروارید گردن آویز کَسان دگری . . .
ترا با غیر می بینم صدایم در نمی آید دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید نشستم باده خوردم،خون گریستم تحمل میرود اما شب غم سر نمی آی
ميان مشغله هايم گم شده ام ولي دلم براي هوايت هميشه بيكارست.
من به جاي تمام خاطره هاي ثبت شده درذهنم؛تصوير مهر چشمان تورا قاب گرفتم . . . وبه جاي تمام دغدغه هاي مسموم. هر شب خواب توراميبينم..
اگر مي داني در دنيا كسي هست كه با ديدنش رنگ رخسارت تغيير ميكند،وصداي قلبت آبرويت را به تاراج ميبرد... مهم نيست كه او مال توباشد،مهم اين است كه فقط باشد... زندگي كند... لذت ببرد و نفس بكشد...
آنجا که چشمان عاشقی برای انسانی اشک میریزد ، زندگی به رنج کشیدنش می ارزد
دلم از عشق سهم کمی داشت برایم با تو بودن عالمی داشت
كهنه دلي دارم در دستانت،همين دل شد اسير چشمانت،عشقت همچون شمعي سوزناك،آتش ميزند بر تن اين عاشق بي تاب
دوستت خواهم داشت درسكوت،كه مبادا در صدايم توقعي باشدكه خاطرت رابيازارد
برايم سيگاري آتش بزن ؛ ميان لب هايم بگذار ، و دور شو . . . پر از باروتم ! .
تقویم روزهایم شکسته و گم است بی تو چه فرقی میکند امروز چندم است...
نظريه ي جديد: يادكردن رفقاگناهي ست بزرگ! خوشم مياد اهل گناه نيستي
بعد از گرفتن دست هایت، تمام دنیا را لمس خواهم کرد تا عشق به همه سرایت کند ...
بهترينم گر دل سپردن به تو يك خطاست به تكرار باران خطا ميكنم
آنكه چشمان تو را اين همه زيبا كرد كاش از روز ازل فكر دل ما را ميكرد يا نميداد به تو اين همه زيبايى را يا مرا در غم عشق تو شكيبا ميكرد
شيرين تر از عسلي . شورتر از نمكي . قرمز تر از خوني. عزيز تر از جوني.
بسترم صدف خالی یک تنهایی است و تو چون مروارید گردن آویز کَسان دگری . . .
ترا با غیر می بینم صدایم در نمی آید دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید نشستم باده خوردم،خون گریستم تحمل میرود اما شب غم سر نمی آی
ميان مشغله هايم گم شده ام ولي دلم براي هوايت هميشه بيكارست.
من به جاي تمام خاطره هاي ثبت شده درذهنم؛تصوير مهر چشمان تورا قاب گرفتم . . . وبه جاي تمام دغدغه هاي مسموم. هر شب خواب توراميبينم..
اگر مي داني در دنيا كسي هست كه با ديدنش رنگ رخسارت تغيير ميكند،وصداي قلبت آبرويت را به تاراج ميبرد... مهم نيست كه او مال توباشد،مهم اين است كه فقط باشد... زندگي كند... لذت ببرد و نفس بكشد...
آنجا که چشمان عاشقی برای انسانی اشک میریزد ، زندگی به رنج کشیدنش می ارزد
دلم از عشق سهم کمی داشت برایم با تو بودن عالمی داشت
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}